8-چون مغازه ای نیست که دوست معامله کننند آدم ها مانده اند بی دوست , تو اگر یک دوست می خواهی مرا اهلی کن !
-پرسید اهلی کردن یعنی چه ؟
– گفت یعنی ایجاد علاقه کردن !
– پرسید راهش چیست ؟
– گفت باید صبور باشی ! خیلی صبور !
( قسمتی از کتاب شازده کوچولو )

بعضی وقت ها رییس ها هم خیلی چیزها رو می فهمند ! بعضی وقت ها !

9رهبری در ديدار با نمايندگان مجلس فرموند : (( معيشت كه نيست دين هم نيست )) ، ايشان در حاليكه بسيار غصه دار بودن نسبت به شرمندگي پدر يك خانواده در ناتواني اش براي تامين امرار معاش زندگي فرمودن :‌ (( كدام نقض کرامت انسانى بالاتر از این که انسانى، رئیس عائله‌اى، پدر خانواده اى، در جامعه اى که در آن همه چیز هم هست، نتواند اوّلیات زندگى فرزندان خودش را تأمین کند؟! کدام تحقیر از این بالاتر است؟! ))
(( یک وقت در جامعه گوشت و میوه نیست، من و شما هم نمى خوریم؛ یک وقت در جامعه امکانات رفاهى نیست، من و شما هم استفاده نمى کنیم؛ یک وقت ایام عید که مى شود، فرزندان من و شما هم لباس نو بر تن نمى کنند. در این حالت کسى احساس سرشکستگى نمى کند – البلیة اذا عمت طابت – اما وقتى همه چیز هست، وقتى کسانى در جامعه با استفاده از فرصتهاى نامشروع توانسته اند براى خودشان آلاف و الوف و زندگی‌هاى تجمّلى فراهم کنند، وقتى طبقاتى در جامعه هستند که برایشان پول خرج کردن هیچ اهمیتى ندارد، جمع کثیرى از مردم که در بین آنها رزمندگان و عناصر نظامى و کارمندان دولت و معلمان و روستاییان و مردم مناطق محروم و دور و مناطق جنوب هستند، نتوانند نان و پنیر بچه هایشان را فراهم کنند، کدام شکستن شخصیّت و شرف انسانى از این بالاتر است؟! شما مى خواهید جواب چه کسى را بدهید؟ شما مى خواهید دل چه کسى را خوش کنید؟ شما مى خواهید چه کسى از شما راضى باشد؟ ))

حتما شما هم تعجب كردين نه؟ يعني ميگين اينا رو درباره اون آقاي نزديك تره گفته ؟ نه بابا ، اين سخنراني ها براي 13 سال پيشه، زمان دولت خاتمي ونمايندگان مجلس ششم، زماني كه گوشت قيمتش 2 هزار تومن بود نه 20 هزار تومن، رشد اقتصادي بالاترين مقدار خودش رو داشت، دولت در پي فطع نياز به واردات گندم بود، سرمايه گذاري هاي خارجي در پارس جنوبي و حوزه هاي نفتي ميكرد، نرخ تورم رو پايين آورد، صنايع داخلي مثل ايران خودرو و فولاد رو تقويت كرد، ايران رو يه كشور سد ساز كرد و خيلي كارهاي ديگه خلاصه، ولي سوال اينه الآنم امثال رهبري و آقاي دهنمكي همچنان نگران وضعيت اقتصادي خانواده ها هستن؟ اوليت اول اونها چي بود اون زمان ها؟ يادمه وقتي بعد از اينكه مجلس ششم رو كلا رد صلاحيت كرد و بعدش هم احمدي ن‍ژاد شد ريس جمهور در يك جلسه اي گفت امروز از نعمات عظيم الهي به كشور ما اينه كه هم مجلس و هم دولت اصولگراست. منم موافقم، نعمت عظيم و تجربه بزرگي بود تا ميزان قابليت اين گروه رو همه مردم بفهمن، اگرچه هزينه خيلي بالايي داشت( يه جمله امام داره ميگه اينايي كه مخالفه دولت وقت بودن توانايي گرداندن يك نونوايي رو هم ندارن، الله اكبر به اين بصيرت.

پی نوشت : این نوشته را در گوگل پلاس خواندن و نویسنده را نتوانستم پیدا کنم .

آقای قالیباف ما تمام نیرنگ ها را می دانیم !

کمتر از یک سال مانده به انتخابات ریاست جمهوری و سه سال از آن انتخابات با نتایج مرموز می گذرد و در این سه سال خیلی چیزها معلوم شد و تمام پیش بینی ها و صفت های اتلاق شده میرحسین موسوی به دولت و حکومت درست از آب درآمد مانند : سحر و جادو , دزدی و … و معلوم شد فردی به اسم احمدی نژاد برای چه از طرف بالا دستی ها حمایت می شد زیرا وی را برای یک عروسک گردانی می خواستند اما احمدی نژاد فردی بود که که احساس می کرد می تواند خود کشور را مدیریت کند اما دیگر آشکار شد اختلاف بسیار است او حتی نمی تواند پلیس را قانع کند که از گشت ارشاد استفاده نکند !. اما این ها چه ربطی به دکتر قالیباف دارد ؟ دکتر قالیباف دقیقا در حال جذب مردم به چند روش مختلف است که در زیر اشاره می شود :

یک – استفاده از شعارهای شبیه به شعارهای میرحسن موسوی مانند : مردم نباید همیشه در غم باشند و غیر علنی از برخورد نیروی انتظامی با مراسم آب بازی , گشت ارشاد , جمع آوری ماهواره اعتراض کرده و از هنرمندان حمایت زیادی می کند مانند رونق برگزاری کنسرت ها , کمک مالی برای ساخت فیلم ها , افزایش گالری ها و پردیس های سینمایی و… .

دو – از استراژی احمدی نژاد استفده می کند به عنوان مثل احمدی نژاد در دوره شهرداری خود از خاتمی و کابینه اش گله می کرد که چرا بودجه نمی دهند و چرا ما را در جلسات دولت راه نمی دهند . و مانند احمدی نژاد ظاهر سازی بسیار انجام می دهد مانند ساخت اتوبان و پارک بزرگ در جنوب تهران در صورتی که برای بازسازی بافت فرسوده جنوی تهران هیچ کاری نمی کند !

سه – همیشه در سخنان خود از فرمان برداری مطلق از ولی فقیه صحبت می کند اما سوتی بسیار می دهد مانند : یک هفته بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 در مشهد در یک سخنرانی خودمانی که صدایش به بیرون درز کرده بود تلویحان از تقلب در انتخابات حرف می زد !

اما در توضیحات بالا پارادوکس زیادی در شعارهای او می باشد مانند : فرمان برداری مطلق از ولایت فقیه و در یک سو مخالفت با برخورد بد حجابی در یک سوی دیگر و از همه مهم تر ظاهرسازی در انجام وظایف و شعارها !

اما آنچه معلوم است این است که باید یا از مردم حمایت کند و در تبلیغاتش از چهره های اصلاح طلب استفاده کند ! یا کاملا به سمت ولایت فقیه برود و خود را عروسک بالا د ستی بکند ! حال باید دید از چهره ها مطمن کاندیداتوری مانند : حداد عادل , سعید جلیلی , محسن رضایی , اسفندیار رحیم مشایی ( احتمالا ) , محمد باقر قالیباف کدام خود را جایگزین محمود احمدی نژاد می کنند ؟! یا اصلا باید دید مردم در این گرانی ها و این همه دزدی و برخورد ناشایست نیروهای نظامی با مردم در خیابان و مراسم ها و مهم تر از همه نبودن اصلاح طلبان ؛ مانند سال 88 در انتخاب حضور بالایی خواهند داشت ؟!

نامه هایی که دیگر محرمانه نیستند !

پ «پیشنهاد می‌کنم ملاقات مستقیمي‌بین ما صورت گیرد که در آن از سوی ما، من بنده خدا،‌ … و از شما آقایان علی خامنه‌ای و‌هاشمي‌رفسنجانی شرکت کنند.»این جملات از آن صدام حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق است. او در اردیبهشت ماه سال ۶۹ پیامي‌محرمانه را توسط یاسر عرفات، رئیس وقت تشکيلات فلسطینی برای رهبران ایران ارسال کرد. اين نامه، دو سال پس از پایان جنگ، برای ایران ارسال شد. هنوز بخشی از خاک ایران در تصرف عراق بود و اسرای جنگی کاملاً آزاد نشده بودند. در این مدت نیز، عراق حمله‌ای ناکام به کشور کویت داشت و نیروهای آمریکایی به دفاع از کشور کویت، به منطقه آمده بودند تا با بمباران هوايی شهرها و مراکز استراتژيک عراق، صدام حسین را وادار به عقب‌نشینی کنند. متن این نامه در کتاب «دوازده نامه» توسط اکبر‌هاشمي‌رفسنجانی از سوی انتشارات معارف انقلاب منتشر شده است. امتیاز این موسسه انتشاراتی، از آن خانواده‌‌هاشمي‌رفسنجانی است و اغلب کتاب‌های او نیز توسط همین انتشارات به بازار کتاب آمده است. آخرین کتابی که خانواده‌هاشمي‌منتشر کرد، «به سوی سرنوشت» بود که حاوی خاطرات سال 1363‌هاشمي‌رفسنجانی است.

سرنوشت جنجالی «به سوی سرنوشت»

انتشار به سوی سرنوشت البته با جنجال روبه‌رو شد. زیرا در دو قسمت از این کتاب،‌هاشمي‌یادآور شده بود که آیت‌الله روح‌الله‌خمینی،‌ بنیانگذار جمهوری اسلامي‌ایران با حذف شعار مرگ بر آمریکا موافقت کرده بود. همچنین‌هاشمي‌در خاطره دیگری، از علاقه آیت‌الله خمینی به کناره‌گیری از قدرت خبر می‌داد. اتفاقی که البته هیچگاه رخ نداد و نزدیکان آیت‌الله وی را از این امر منصرف کردند. انتشار آن کتاب، واکنش روزنامه کیهان و موافقان دولت محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران را در پی داشت. آنها ضمن آنکه معتقد بودند حذف شعار مرگ بر آمریکا هیچگاه در دستور کار جمهوری اسلامي‌نبوده، انتشار این نوع مطالب را در زمان فعلی، نادرست خواندند و یادآور شدند که این مطالب باعث خشنودی مقامات آمریکا می‌شود.

 کتابی که در نوع خود می‌تواند پرده‌ای دیگر از تاریخ معاصر ایران را پس از انقلاب و خصوصا جنگ بالا بزند. در اولین نامه که از سوی صدام حسین، رئیس‌جمهور عراق برای رهبران ایران ارسال شده است، کاملا واضح است که او نسبت به وقوع اتفاقی در خاورمیانه و خصوصا در عراق نگران است. لذا به دنبال متحدی برای خود است. به همین دلیل با رویکرد صلح‌طلبانه و برای فرار از «بلایای جنگ و امکان شعله‌ور شدن مجدد آن» از رهبران ایران می‌خواهد که در مکه مکرمه، قبله‌گاه مسلمانان و «بیت عتیق که مولایمان ابراهیم علیه‌السلام آن را بنا کرد، یا در هر مکان دیگری که بر آن توافق کنیم» ملاقاتی بر پا شود «تا به یاری خدا برای تحقق صلحی که ملت‌هایمان و تمامي‌امت اسلام در انتظار آن به سر می‌برد بکوشیم.»

دعوت به دیدار

صدام حسین هشدار می‌دهد: «عوامل دست‌اندرکار وقوع فتنه میان ایران و عراق در گذشته، بار دیگر برای شروع مجدد جنگ به نحوی که صلح را از دو کشورمان دور سازد، تلاش می‌کنند.» و سپس از تهدیدهای «صهيونیسم و برخی ابرقدرت‌ها و کشورهای بزرگ علیه عراق و امت عرب» خبر می‌دهد.او آنها را نیروهای شر می‌خواند و ابراز امیدواری می‌‌کند که خدا آرزوهایشان را نقش بر آب کند و تیرهایشان به خطا رود و در پایان نامه نیز بار دیگر می‌افزاید: «این نیروهای شرور… حتما برای از سرگیری ستیز مسلحانه و خونین بین ایران از یک طرف و امت عربی از طرف دیگر خواهند کوشید.» این نامه توسط ابوخالد، فرستاده یاسر عارف به دست‌هاشمي‌رفسنجانی مي‌رسد. رهبران ایران آن را با مکث مطالعه می‌کنند و ده روز بعد آن را پاسخ می‌دهند. پاسخ نامه را‌هاشمي‌رفسنجانی می‌دهد. او به صدام حسین یادآوری می‌کند که اگر هشت سال پیش، ارسال پیام جای اعزام سرباز را می‌گرفت، امروز ایران و عراق دچار خسران و ضایعات نبودند.

او جنگ هشت ساله را «جنگ تحمیلی» می‌خواند و به صدام یادآور می‌شود که این جنگ «به دیرباوران فهماند که با تهاجم نظامي‌قادر نخواهند بود که پایه‌های انقلاب اسلامي‌را… متزلزل سازند.»هاشمي‌در عین حال به صدام حسین پیشنهاد می‌کند قبل از اینکه روسای دو کشور با هم دیدار کنند، بهتر است نمایندگان آنها در کشوری که با ایران و عراق رابطه دوستانه‌ای دارد دیدار و مقدمات را فراهم کنند.

گذشته‌اي که فراموش نشد

صدام حسین بلافاصله نامه دیگری برای رهبران ایران می‌فرستد. از اینکه‌هاشمي‌در نامه خود از لفظ «جنگ تحمیلی» استفاده کرده ابراز ناخرسندی می‌کند و روح نامه‌هاشمي‌را امیدوارکننده نمی‌خواند و آن را،‌ خصوصا در فراز پایانی دارای سخن خشن می‌شمارد. دوباره یادآور می‌شود که او فقط به دنبال صلح است و امید به گشودن باب جدیدی دارد. بنابراین از‌هاشمي‌می‌خواهد که ادبیات دوران جنگ را کنار بگذارد و به فکر روزنه‌ای باشد «برای ورود نور به دل‌هایی که از جنگ،‌ درد و رنج‌های فراوانی را متحمل شده‌اند.»

به اعتقاد صدام حسین «سیاست نشخوار حوادث گذشته، باعث می‌شود طرفی که این صفت بر او منطبق می‌شود از سوی ملت‌های ما که در شناخت هر یک از ما تواناترند، به کندذهنی متهم شود.» او در پاسخ به اینکه جنگ ایران و عراق، تحمیلی نبوده، یادآوری می‌کند که «هر یک از طرفین نزاع برای آغاز جنگ تاریخ خاص خود را دارد… و آنجاست که روشن خواهد شد چه کسی در توصیف جنگ به جنگ تحمیلی و چه کسی در اشاره به فرستادن نامه به جای گسیل سربازان و … محق‌تر است.» صدام مجددا اصرار می‌کند که دو طرف گذشته را به کناری نهند و جلسه سران تشکیل شود. «زیرا حضور ما با همدیگر در سطح سران، آزمایشی برای جدی بودن ما در جهت حل و فصل نهایی قضایا به گونه‌ای که برای طرفین قابل قبول باشد، به شمار می‌‌رود.» او تاکید دارد که عدم حضور مراجع اصلی تصمیم‌گیر که قادرند آری یا نه بگویند می‌تواند به آنچه در این اجلاس مورد توافق قرار می‌گیرد، تاثیر بگذارد. پس با ذکر نام آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر ایران، به‌هاشمي‌می‌گوید که حضور تمام مراکز تصمیم‌گیری «راه را بر هرگونه بهانه‌جویی احتمالی که ممکن است روند صلح را پس از توافق بر آن پیچیده و یا کند سازد، مسدود خواهد کرد.»

اضطراب فزاينده

در پاسخ‌هاشمي‌به صدام حسین،‌ دو نکته گوشزد مي‌شود. اول اینکه او تاکید مي‌کند که آیت‌الله علی خامنه‌ای در این اجلاس شرکت نخواهد کرد و قبل از دیدار سران،‌ آقای سیروس ناصری به نمایندگی از ایران در آن اجلاس شرکت می‌کند. سپس‌هاشمي‌یادآوری می‌کند که لحن نامه اول صدام نیز خیلی دوستانه نبود. از او گله می‌کند که چرا ایران را مقابل امت عربی قرار داده است؛ ایران که به گفته‌هاشمی، مدافع اعراب، خصوصا فلسطینی‌ها بوده است. پس از اين مکاتبات، چند نامه دیگر نیز بین سران دو کشور رد و بدل می‌شود. اضطراب در نامه‌های پایانی صدام بیشتر است.او مکرر فروتنی نشان می‌دهد تا این صلح هرچه سریع‌تر پای بگیرد و خبر از دشمنی ابرقدرت‌ها و شیطنت آنها می‌دهد اما‌هاشمي‌به او یادآور می‌شود که در برخی از مناطق ایران هنوز سربازان عراقی حضور دارند و اسرای ایرانی نیز در عراق به سر می‌برند. او به صدام طعنه می‌زند که این چه صلحی است وقتی عراقی‌ها در خاک ایران هستند. هر دو به توافقنامه‌های قبلی اشاره می‌کنند و ایران یادآور می‌شود که صدام باید قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را که امضای صدام پای آن است، اجرا کند. در این میان نمایندگان دو کشور نیز دیدارهایی را انجام می‌دهند. به زعم‌هاشمي‌در آن دیدارها هیچ اتفاق جدیدی رخ نداده و فقط صحبت‌های پیشین تکرار شده است. صدام بار دیگر از‌هاشمي‌می‌خواهد که آن دو در مکه با هم دیدار کنند. اما‌هاشمي‌این تقاضا را رد می‌کند و می‌افزاید که عربستان با ایران روابط خوبی ندارد.

بازگشت به مرز

صدام برای اینکه حسن نیت خود را نشان دهد،‌ در نامه خود اعلام می‌کند که به زودی هم از خاک‌های ایران عقب‌نشینی می‌کند و هم اسرا را آزاد می‌کند.او برای اين وعده، تاریخ تعیین می‌کند: «به نشانه حسن نیت، ما عقب‌نشینی خود را از روز جمعه هفدهم اوت ۱۹۹۰ آغاز کرده… مبادله فوری و همه‌جانبه اسرای جنگ به هر تعدادی که در عراق و ایران در اسارت به سر می‌برند از طریق مرزهای زمینی و از راه خانقین، قصر شیرین و راه‌های دیگر مورد توافق، صورت خواهد گرفت و ما آغازگر این اقدام خواهیم بود و از روز جمعه ۱۷/۸/۱۹۹۰ به آن مبادرت خواهیم کرد.» او در پایان این نامه نیز خطاب به‌هاشمي‌می‌افزاید: «حقوق یکدیگر را محترم شمرده و بدین وسیله کسانی را که سعی می‌کنند از آب گل‌آلود ماهی بگیرند از سواحل خود دور کنیم و چه بسا در جهاتی همکاری کنیم که در نتیجه آن خلیج (فارس) به دریاچه صلح و امنیت و عاری از ناوگان‌ها و نیروهای بیگانه که در کمین ما نشسته‌اند، مبدل شود.» صدام به وعده خود عمل می‌کند. گروهی از اسرا آزاد می‌شوند و سربازان عراقی از خاک‌های ایران عقب‌نشینی می‌کنند.‌هاشمي‌نامه آخر را برای او ارسال می‌کند. او شروع عقب‌نشینی و آزادی اسرا از سوی صدام حسین را دلیل صداقت و جدی بودن وی در راه صلح با جمهوری اسلامي‌ایران به حساب می‌آورد و به او خبر می‌دهد که اکنون ایران آماده است که نمایندگان صدام حسین را برای یک صلح پایدار در تهران بپذیرد. آن وعده‌ها اگرچه عملی شد اما ترس از صدام حسین رخت نبست و او نتوانست آن چنان که مي‌خواست متحدی برای خود بیابد تا به قول خود بلوکی مقابل آمریکا و اسرائیل ایجاد کند. صدام حسین در جنگ نخست خليج فارس شکست خورد گرچه سرنگون نشد، اما سرانجام در دومين جنگ آمريکا و مؤتلفانش قدرت را از دست داد، پس از مدتی اختفا اسير شد و نهایتا در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۶ همزمان با عید قربان مسلمانان اعدام شد. بسیاری از ایرانیان که زمامداری صدام را با خاطرات تلخی به یاد مي‌آورند، از مرگ او ابراز خوشحالی کردند. سخنگوی وزارت خارجه ایران، اجرای حکم اعدام صدام حسین را «موجب خرسندی خانواده‌های قربانیان» دانست، اما خواستار رسیدگی به خسارات ایران در جریان جنگ هشت ساله شد؛ خواسته‌اي که با گذشت نزدیک به دو دهه از پایان جنگ، هنوز پاسخ نگرفته است.

منبع : مجله نسیم هراز شماره 25 ( یکی از بهترین مجله های بعد انقلاب که هنوز معلوم نیست بعد یک و سال و نیم برای چه منتشر نمی شود )

چرا باید این دوستان را دید ؟! چرا باید صد بار این فرندز رو دید ؟!

  من دنبال کردن سریال های خارجی رو از شش سال پیش با سریال لاست و بیست و چهار شروع کردم و بعد از آن خیلی معتاد گونه شروع به دنبال کردن بقیه سریال ها کردم , ولی تا امروز تنها چند سریال هست که اکثرا دیده اند یکی سریال لاست و دیگری فرار از زندان زیرا شبکه های ماهواره ای بسیار پخش کرده اند . اما سریال فرندز (( دوستان )) توسط سریال ببین های حرفه ای دنبال شده , پخش این سریال در حدود 20 سال پیش شروع شد و تا ده سال پیش پخش می شد . این سریال هنوز که هنوزه در سایت های بزرگ آمریکایی فروش دارد و به تازگی توسط جوان های دانشگاهی ایران کشف شده است , نه اینکه قبلا کسی ندیده باشه اما الان خیلی ها می شه گفت این سریال رو دیدند . سریال های ساخته شده توسط مهران مدیری و سروش صحت بیشتر گویی از این سریال الهام گرفته شده است مخصوصا سریال پاورچین و ساختمان پزشکان !

فرندز داستان شش دوست است ( سه دختر و سه پسر ) که در دو آپارتمان روبروی هم زندگی می کنند ( که در طول سریال بعضی از کارکترها محل زندگی خود را تغییر می دهند ) که یک استاد رشته تاریخ شناسی یک موزیسن دوره گرد یک بازیگر نقش چهار سینما و تاتر یک مهندس یک آشپز و یک کارمند لباس فروشی هستند . هر قسمت از سریال دارای داستان جداگانه هستش که این باعث میشه خسته نشید و هر وقت خواستید سریال رو دنبال کنید . از اول سریال میشه تغییر چهرا شخصیت ها و اتفاقات امریکا در ده سال را دید . بازیگران این مجموعه بعد از اتمام سریال تبدیل به سوپر استارهای معروف هالیوود شدند . در این سریال بود که برد پیت در یکی از قسمت ها به عنوان مهمان آمد و جنیفر آستین ( یکی از شش نفر اصلی ) با براد پیت واقعا ازدواج کردند که بعد طلاق گرفتند و برد پیت با آنجلینا جولی ازدواج کرد .

سال پیش در سالگرد افتتاح شبکه من وتو از رهام اعتمادی سوال شد بهترین برنامه تلوزینی که تا به الان دیدی چی بود ؟ و پاسخ داد : فرندز !

در مجموعه شام ایرانی در منزل رامبد جوان بالای تلوزیون خانه اش مجموعه سریال فرندز با قاب هایش معلوم بود .

پ . ن : از این سریال به تعداد زیادی زیر نویس موجود است که پیشنهاد می شود خود ویدیو و زیر نویس را از یک سایت بگیرید تا به تداخل تصویر و متن بر نخورید .

صندلی نحس

صندلی که نحس اش هنوز تاثیرش از بین نمی رود

عاشق نابینا

  ددوست داشتن به دیدن نیست مردم سالهاست خدا را دوست دارند اما نمبینند

زمین سیاره آدم و حوا

وب‌نوشت روی WordPress.com.پوسته: Esquire کاری از Matthew Buchanan.